در راستای دوری جستن از سیاست و نزدیکی به پاکی و صداقت و عشق
برای عزیز ترین دوستم
کم کم
تو در من آن تب گرمی که آبم میکند کم کم
نگاهت نیز چون مستی خرابم میکند کم کم
تو در من آه و افسوسی ،تب شب سوز فانوسی
و می ترسم ز کابوسی که خوابم میکند کم کم
من و این غده ی چرکین ،طبیبم بر سر بالین
کمی مضطر کمی غمگین ،جوابم میکند کم کم
ببار ای پاکی شبنم به برگ و بار من نم نم
که این گرمای طاقت سوز آبم میکند کم کم
کویرم حسرت آبم نمک را بر نمیتابم
عطش اینجا گرفتار سرابم میکند کم کم
کسی زخم مرا مرهم نمی خواهد که بگذارد
و این آتش که می بارد کبابم میکند کم کم
منم چون کهنه دیواری به جا از قلعه های سنگ
که باد و آفتاب اینجا خرابم میکند کم کم
تو شیرینی ومن فرهاد ،هر دو میرویم از یاد
و میبینی که دست مرگ ،خوابم میکند کم کم
دکترکافی
ارزش ها :
زیر همه چییز خالی شده است
حتی ابروی
مردان
دکتر کافی
دلم نیومد تنهایی بخندم
این ماجرا برا یکی از دوستای خیلی نزدیک من اتفاق افتاده : گویند شب پنج شنبه بود و قرار بود مهمان بیاید. بابا پر از استرس و هیجان ، مامان سرشار از ترس مبادا چیزی کم و کسری وجود داشته باشد داداش کوچیکه موز را گاز میزد و خندان نظاره گر ماجرا است، دختر بی خیال تر از همه از بس تجربه کرده و خسته از اینکه مدام پدر و مادر اصرار دارند که بگذار بیاد شاید پسندیدی. خوب از وصف احوال بقیه فاکتور میگیرم چون مهمانها رسیدند .بعلللللللله آقا پسری خوش تیپ در هیات آدم های مذهبی وخانواده ای خوب و خوش اخلاق مامانه نرسیده قربون صدقه عروس گلش رفته و کلی ازش تعریف میکنه و بعد از زدن حرفهای اصلی یکی دو دور چایی خوردن (همون یک دور درسته ) که البته داداش کوچیکه مثل روال همه ی خواستگارهای قبلی زحمتش رو کشیده بود مادر آقا داماد اصرار پشت اصرار که باید عروس گلم چایی بیاره .... سرتون رو درد نیارم هرچی دختره می خواد بگه حالا که نه به داره نه به باره اجازه بدین برا مراحل بعد کسی گوشش بده کارنیست که نیست .دختره مجبور میشه و میره یک سینی چای میاره اول مادر شوهر جون بعد خواهر شوهر که تا حالا خواهر شوهری رو ثابت کرده و با چشم سر تا پای عروس رو صد با ر برانداز کرده نوبت آقا داماد میرسه پسر خجالتی بیچاره سه بار بهش تعارف میکنن و تا وقتی که مادرش بهش میگه چایی بردار دیگه اصلا تو باغ نبوده حول کرده میزنه زیر سینی چای و....اینجا جیق وداد عروس دیدن داره چایی خالی میشه رو عروس و .....
تازه ما دختر ها درک میکنیم وقتی رو پای داماد چایی می ریزه چقدر جاداره عصبانی بشه و از حالا شما پسر ها هم درک کنید که وقتی چایی میریزه روتون طرف چقدر خجالت میکشه وای خنده دار بود شدید فکر کن چایی ریخت رو عروس
شاید هم گریه داشت نمی دونم شما بگو.....
تو روح شعله ای من سوت و کورم
بیا ای دل که مشتاق حضورم
تو در اوج کدامین کهکشانی
که من صد سال نوری از تو دورم
دلم شوق پریدن داشت آن شب
هوای پر کشیدن داشت آن شب
چنان آرام و زیبا بال میزد
که آن پرواز دیدن داشت آن شب
-باید تغییر رو ایجاد کنیم ؟؟؟
-نه، تغییر خود به خود ایجاد میشه!!!
-اما من موافق نیستم تا ما تغییر نکنیم تغییر ایجاد نمیشه پس چیز خود به خودی نیست.
-اما قبول کن که وقتش شده که تو زندگیت یه تغیراتی ایجاد بشه این طور نیست ؟؟؟؟؟؟
و سکوت ، سکوت و سکوت ...
اینها حرفهایی بود که بین من ومن رد و بدل شد ولی هنوز جوابی بهش ندادم خودم هم نمیدونم که آماده تغییرهستم یا نه ولی قبول دارم که باید تغییر کرد اصولا تغییر روحیه آدم رو عوض میکنه. شاید با این تغییر مجبور شم خیلی چیز هایی رو که دوستشون دارم از دست بدم شاید دیگه کسایی رو که دوستشون دارم نبینم خیلی سخته می دونم اما چاره ای نیست .....
این روزها به خاطر یه سری مسائل ......از سیاست یه کمی فاصله گرفتم یعنی اگه خدا بخواد دارم ترک میکنم این محیط آلوده رو ...
اما بگم براتون ازرسیدن به خدا چشمتون روز بد نبینه دیروز که یکی از دوستای عزیزم رو یکمی اذیت کرده بودم و داشتم به اون فکر میکردم که نکنه از دستم ناراحت شده باشه ؟؟؟؟ نکنه دلخور شده باشه ؟؟؟ نکنه زدم دل معصومش رو شکستم ؟؟؟و صد تا نکنه دیگه و دیگه طاقت نیاوردم گوشیم رو در آوردم که بهش زنگ بزنم بگم بابا دلخور نشو شوخی کردم دیدم خودش اس ام اس داده و خلاصه هیجان زده شدم که یک دفعه صدای بوق وحشتناک یک اتوبوس منو یک متر پروند ...
نخند خنده نداره!!! مرگ اینقدر بهم نزدیک بود که باهم دست دادیم کلا یه طرف از بدنم یه کم ضربه خورد و البت آسیب آنچنانی ندیدم اما یادم افتاد که مامانم صد بار گفته بود با موبایل حرف نزن فقط برای رانندگی نیست براا رد شدن از خیابان هم هست .... بگذریم می خواستم بگم مرگ خیلی به ما نزدیکه و با یک چشم بهم زدن می تونیم بریم اون دنیا پس بیایم و یه کم مهربون باشیم از همین حالا شروع کنیم و کدورتها رو از بین ببریم دوست عزیزم که دیروز اذیت شدی ازت معذرت میخوام بدون که خیلی دوست دارم و با تو بودن برام همیشه یه موهبته ....
از این به بعد بیشتر مراقب رفتار هامون باشیم
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمیباشد ...
هر چند که خسته ایم از این حال نیا
آقای گلم شرمنده اگر ندارد اشکال نیا
ما خط تمام نامه هامان کوفی ست
آقای گلم زبان من لال نیا
ما خود رئیس خود را زندانی کرده ایم !
ما مثل طائفه و گروهی هستیم که رئیس خود را حبس نموده است و در بلایا ،خود تصمیم جنگ و یاصلح را تخاذ میکند!خودمانکرده ایم و اجازه نمی دهیم بیاید و قضایا را حل کند،با اینکه می دانیم اگر بیاد می تواند مشکلات را حل کند ،ولی باز اورا محبوش کرده ایم!بنابراین اگر میلیونها نفر با او موافق باشند ، او مثل شخص وحید و تنهاست که هیچ ناصر و معین و یارو یاوری ندارد !زیرا ما در بیداری درست به وظیفهی خود عمل نمی کنیم،با این حال منتظر هستیم که بیدار شویم و تهجد به جا آوریم .اگر توفیق شامل حال انسان گردد،از خواب بیدارمی شود ومشغول تهجد میگردد؛ولی اگر توفیق نباشد ،چنان چه بیدار هم بشود،از آنها بهره نمی برد.
به نقل از پایگاه اطلاع رسانی آیه الله العظمی محمد تقی بهجت(ره)
انتظار...
نظر شما چیست؟
اگر آقا بیاید...
برای آقا زاده ها بد خواهد شد ...
عاشقان عیدتان مبارک
میلاد مسعود مهدی موعود بر تمامی جهانیان مبارک
این روزها با اینکه جشن و سرور همه جا رو گرفته خونه دل من پر از ابهام و گرفتگیه نواحی مختلف دل مخصوصا اون قسمتی که سرشار از احساسه همیشه ،داره لنگ میزنه دیگه دوست ندارم بخندم و وانمود کنم خوشحالم این تلفن آخری مطمئن که نه ولی 90درصد کار دستم بده مامان و بابا اصرار دارن که .....ولشکن بابا ....اینجا هم باید بخندم و وانمود کنم که شادم .
یکی از دختر ها که تو اعتکاف باهاش رفیق شدم همون که فکر میکرد در باغ شهادت رو بستن و بهش گفتم که نه اگه برا رضای خدا راه بری و یه دفعه تصادف کنی بمیری هم شهیدی.....
همون که خیلی مهربون و صبور بود ولبخندش هیچ وقت از یادم نمیره همون که 13یا 14 سال بیشتر نداشت یه هفته پیش تو راه مشهد با یه تصادف پرید تو بغل خدا .....
بعضی پاکن و این طوری سیم اتصالشون وصل میشه بعضی هم مثل ما.....
بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم
همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم
شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم
شدم آن عاشق دیوانه که بودم
در نهانخانه ی جانم گل یاد تو درخشید
باغ صد خاطره خندیدعطر صد خاطره پیچید
یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم
پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم
ساعتی بر لب آن جوی نشستیم
تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت
من همه محو تماشای نگاهت
آسمان صاف و شب آرام
بخت خندان و زمان رام
خوشه ی ماه فرو ریخته در آب
شاخه ها دست برآورده به مهتاب
شب و صحرا و گل و سنگ
همه دل داده به آواز شباهنگ
یادم آید ، تو به من گفتی
از این عشق حذر کن!
لحظه ای چند بر این آب نظر کن
آب ، آئینه ی عشق گذران است
تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است
باش فردا ، که دلت با دگران است!
تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن
با تو گفتم: "حذر از عشق؟ندانم!
سفر از پیش تو؟هرگز نتوانم!
روز اول که دل من به تمنای تو پر زد
چون کبوتر لب بام تو نشستم
تو به من سنگ زدی من نه رمیدم، نه گسستم"
باز گفتم که: " تو صیادی و من آهوی دشتم
تا به دام تو درافتم، همه جا گشتم و گشتم
حذر از عشق ندانم
سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم...!
اشکی ازشاخه فرو ریخت
مرغ شب ناله ی تلخی زد و بگریخت!
اشک در چشم تو لرزید
ماه بر عشق تو خندید
یادم آید که از تو جوابی نشنیدم
پای در دامن اندوه کشیدم
نگسستم ، نرمیدم
رفت در ظلمت غم، آن شب و شب های دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم
نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم!
بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم!
دیگه از این همه سیاسی حرف زدن خسته شدم تا آخر ماه رمضون میخوام فقط به شعر بپردازم.
شعر که احساس رو لطیف میکنه....
سلام سلام سلام
شعبان شد و پیک عشق از راه آمد
عطر نفس بقیه الله آمد
با جلوه سجاد ،ابوالفضل و حسین
یک ماه و سه خورشید در این ماه آمد
با تبریک فراوان عید های این ماه بزرگ و عزیز .....
دیشب که شب دوم ماه شعبان بوددلم حسابی هوس بین الحرمین و امام حسین کرد آخه یکی از
بر و بچ داره میره اون ورا داره دل مارو هم با خودش میبره البت دلم داره یواشکی میره .. نشستم و تراوشات ذهنی مو آوردم رو کاغذ خیلی وقت بود دستی به قلم نزده بودم تقدیم به حضرت عشق حضرت احساس:
عاشق شدم من، عاشق چشمان و ابرو
من عاشق لبخند زیبا و گل رو
دل در کمین عاشقی، عشقی فراگیر
عشقی که دل را میبرد تا پای زنجیر
عشق زمینی، نه عشقی آسمانی
عشقی که چون آید همیشه جاودانی
عشقی که مشک آب گیرد با لبانش
عشقی که می نازد جهان بر خشک کامش
همچون قمر میتابد او در آفرینش
صد بار میگوید خدا صد آفرین بر عشق و بینش
عشقی که دل را میکند سرشار احساس
عشقی چونان زیبا که نامش هست عباس
جناب آقای دکتر احمدی نژاد مواظب باش
ما به خاطر ولایت مداریت به تو رای داده ایم
یادمان نمی رود همیشه گفته ایم
و باز هم میگوییم
ما با ولایت زنده ایم تا زنده ایم رزمنده ایم
خونی که در رگ ماست هدیه به رهبر ماست
خدایا همه ما را به راه راست هدایت کن
رهبر عزیزمان را تا ظهور امام زمان حفظ کن
تعداد شرکت کنندگان نماز جمعه این هفته تهران علیرغم دعوت سایت های حامی میر حسین موسوی در داخل وخارج کشور و حتی آموزش اقامه نماز، در حد نماز جمعه های معمولی بود.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس، نماز جمعه این هفته تهران به امامت هاشمیرفسنجانی برگزار شد و با حاشیههایی همراه بود:
* در نماز جمعه امروز تهران چهرههایی چون امامی کاشانی، علیاکبر ناطق نوری، مهدی کروبی، حسن روحانی، علی فلاحیان، مجید انصاری، محسن رضایی، میرحسین موسوی، محمد هاشمی، علیخانی، میرمحمدی، باهنر ، مرتضوی و علی رازینی حضور داشتند.
* عدم حضور سیدمحمد خاتمی در نماز جمعه امروز تهران، باعث شکایت حامیان موسوی شده بود، آنها میگفتند چرا باید خاتمی در برهههای حساس جاخالی دهد.
* حدود 40 زن با چادرهای سبز در نماز جمعه امروز حضور داشتند.
* برخی طرفداران موسوی نماز را به امامت هاشمی اقامه نکردند و فقط تماشاچی نمازگزاران بودند .در هنگام اقامه نماز، تعدادی از حامیان موسوی دستهای خود را که روبانهای سبز به آنها بسته شده بود، به بالای سرهای خود برده بودند.
* گرمای حدود 40 درجه هوا باعث شد برخی حامیان موسوی، قبل از اذان ظهر، محل نماز جمعه را ترک کنند.
* حضور خبرنگاران خارجی در اطراف دانشگاه تهران و مصاحبه آنها با حامیان موسوی قابل توجه بود.
* هنگامیکه مجری نماز جمعه از هاشمیرفسنجانی برای ایراد خطبههای نماز جمعه دعوت کرد، برخی افراد با سوت و کف از هاشمیرفسنجانی استقبال کردند و شعارهای «هاشمی، هاشمی، حمایتت میکنیم» و «هاشمی، هاشمی، سکوت کنی،خائنی» سر میدادند.
* یکی دیگر از نکات نماز جمعه این هفته تهران، حضور نمازجمعه اولیها بود که بعضاً اصول اولیه نماز را نمیدانستند و با دیگر نمازگزاران هماهنگی لازم را نداشتند.
* برخی هواداران موسوی در خیابانهای اطراف نماز جمعه از جمله خیابان انقلاب، قدس و طالقانی حضور داشتند و دائماً شعارهای «اللهاکبر»، «یاحسین، میرحسین»، «هاشمی زنده باد، موسوی پاینده باد»، «ما اهل کوفه نیستیم، پول بگیریم بایستیم»، « درود بر خمینی، سلام بر موسوی»، «ایرانی میمیرد؛ ذلت نمیپذیرد»، «هاشمی، هاشمی، سکوت کنی خائنی»، «مرگ بر روسیه»، «مرگ بر چین» سر میدادند. این افراد همچنین تصاویری از مرحوم طالقانی و میرحسین موسوی در دست داشتند.
* برخی از هواداران موسوی که به توصیه های هاشمی گوش نمی کردند، مقابل درب شرقی نماز جمعه حضور داشتند و سرود «یار دبستانی من» را می خواندند.
* برخی از هواداران موسوی که بدنبال تخریب و درگیری و آشوب بودند و از ترس مردم صورتهای خود را پوشانده بودند، دیگر هواداران موسوی را به شکستن درب دانشگاه و ورود به محوطه این دانشگاه و ایجاد آشوب و بلوا ترغیب میکردند. اما تلاش آنها ثمری در پی نداشت.
*محمد هاشمی نیز مچبند سبزی به دست خود بسته بود و دو انگشت خود را به نشانه پیروزی به سمت هواداران موسوی گرفته بود.
*مهدی کروبی از ابتدای سخنرانی پیش از خطبهها در نماز جمعه شرکت و در جایگاه حضور پیدا کرده بودند.
* هادی غفاری و محسن رضایی در بین هواداران موسوی حضور پیدا کردند. برخی افراد مشکوک مهدی کروبی و هادی غفاری را مورد ضرب و شتم قرار دادند.
* هنگام ورود هاشمیرفسنجانی به دانشگاه تهران، حامیان موسوی با تجمع مقابل درب دانشگاه مانع ورود هاشمی به دانشگاه شده بودند. به همین دلیل و برای پراکنده کردن این افراد و تسهیل در ورود هاشمی به دانشگاه، نیروی انتظامی گاز اشکآوری به سمت این افراد پرتاب کرد و آنها را پراکنده کرد. در این بین ماشینهای تیم حفاظت هاشمیرفسنجانی مورد حمله هواداران موسوی قرار گرفت و صدمه دید.
* از ابتدای سخنان سیدرضا تقوی برخی از هواداران موسوی در قالب تیمهای 5 و 6 نفره وارد دانشگاه تهران شدند و پس از ورود مچبندهای سبز خود را به دست گرفته و با علایم و نشانههای مشخص به سمت درب اصلی دانشگاه رفتند. این تعداد از هواداران موسوی بعد از دقایقی که جمعیتشان به 20 تا 30 نفر رسید، به سمت قسمتهای شمالی دانشگاه حرکت کردند و در بین راه که با جمعیت نمازگزار نشسته در خیابان روبرو شدند، از آنها نیز درخواست همراهی کردند که با مخالفت نمازگزاران این حرکت ناکام ماند.
* هواداران موسوی در درون دانشگاه تهران که با علایم مشخص قابل شناسایی بودند، در اطراف جایگاه ایستاده بودند و در بین سخنان سیدرضا تقوی به صورت مداوم و با سر دادن شعارهایی در حمایت از موسوی و هاشمی در صدد برهم زدن نظم نماز جمعه بودند. که تقوی بی اعتنا به آنها سخنان خود را ادامه داد.
* با پایان یافتن خطبههای هاشمی رفسنجانی، جمعی از حامیان موسوی، مواضع وی را سازشکارانه خواندند.
* برخی حاضران در نماز جمعه به خبرنگار فارس گفتند از دانشجویان دانشگاه آزاد قزوین، گرمسار و ورامین هستند که به نماز جمعه آورده شدهاند.
* بسیاری از سخنان هاشمیرفسنجانی با استقبال هواداران موسوی و شعارهای «اللهاکبر» و «هاشمی، هاشمی، حمایتت میکنیم» همراه میشد. اظهارات هاشمی مبنی بر اینکه "خداوند تمامی ظالمین را در دنیا و آخرت عقاب کند و همه مظلومین و آنهایی را که در راه حق به ظلم مبتلا میشوند، صبر و اجر عنایت کند " با سوت و کف هواداران موسوی مواجه شد، این موضوع در خصوص اظهارات هاشمی در خصوص کشتار مسلمانان در چین نیز تکرار شد و این افراد ضمن کف و سوت زدن، شعار «مرگ بر چین» سر دادند.
* در ابتدای خطبه دوم نماز جمعه، میر حسین موسوی در ساعت 13:35 و با شرایط ویژه حفاظتی وارد دانشگاه تهران شد و از درب مسئولین به جایگاه رفت. در این هنگام برخی از هواداران وی که در آن محوطه حضور داشتند، بدون توجه به سخنان هاشمیرفسنجانی شروع به سر دادن شعار «درود بر موسوی» کردند که در مقابل این اقدام، نمازگزاران نیز شعار « مرگ بر منافق» سر دادند. موسوی پس از 20 سال در نماز جمعه شرکت می کرد.
* یکی از فرزندان مهدی کروبی که قصد ورود به جایگاه ویژه مسئولین را داشت به جر و بحث با مسئولین حراست پرداخت و در نهایت نیز اقدام به درگیری فیزیکی کرد که با وساطت مسئولین مربوطه این مساله حل شد.
* در قسمتهایی از خطبهها، سخنان هاشمی رفسنجانی با شعارهای مردم برای لحظاتی قطع میشد که هاشمی از آنها میخواست تا اجازه دهند، خطبههای نماز جمعه ادامه دهد.
* هاشمیرفسنجانی در بخشی از سخنانش اظهار داشت: "آنچه من میفهمم و راهحل از آن بیرون میآورم این است که اواخر دوران تبلیغات دچار تردید شدیم، یعنی افرادی پیدا شدند که تردید کردند و هر دلیلی اعم از تبلیغات نادرست و یا عمل نادرست صدا و سیما و یا چیزهای دیگر باعث شد بذر تردید در ذهن مردم پیش بیآید و ما تردید را بدترین مصیبت میدانیم. " که در این لحظه از سخنان هاشمی، هواداران موسوی شعار «اللهاکبر» سر دادند و هاشمی نیز در واکنش به این شعارهای نمازگزاران اظهار داشت: "اجازه بدهید، من که بهتر از شما میگویم. ول کنید. "
* با پایان خطبه دوم و پیش از آغاز نماز وحدتبخش جمعه، بیشتر هواداران موسوی که در طول ایراد خطبههای نماز جمعه توسط هاشمیرفسنجانی، در محوطه دانشگاه ایستاده و با شعارهای خود قصد ایجاد ناآرامی داشتند، بدون اقامه نماز جمعه از دانشگاه تهران خارج شدند.
* جمعی از حامیان موسوی که تعداد آنها حدود 700 نفر بود، پس از پایان نماز جمعه به سمت میدان انقلاب و سپس بلوار کشاورز و میدان ولیعصر راهپیمایی کردند.
*زهرا رهنورد به همراه تعدادی از همسر افراد بازداشت شده در آشوبهای اخیر، در نماز جمعه امروز شرکت داشتند.
* برخی حامیان موسوی از جمعیت اندک هواداران موسوی در نماز جمعه تهران به شدت شاکی بودند.
* پس از پایان خطبههای نماز جمعه نمازگزاران، نماز را به امامت هاشمیرفسنجانی اقامه کردند. نکته قابل توجه اینجا بود که هواداران موسوی که در خیابان قدس حضور داشتند، بدون اینکه به صفوف نماز اتصال داشته باشند و همچنین در قالب گروههای چند نفره و با فاصلههای زیاد از هم و گاهاً مختلط، نماز خود را خواندند.
* بعد از اقامه نماز جمعه میرحسین موسوی در حالی که با شعارهای «درود بر موسوی» اندک هواداران باقی مانده خود بدرقه میشد، در ساعت 14:07 از دانشگاه تهران خارج شد.
* در حالیکه «حسینیبای» یکی از خبرنگاران واحد مرکزی خبر در حال تهیه گزارش و مصاحبه با مردم بود، برخی از هواداران موسوی با بیان موارد و شعارهایی علیه وی و صدا و سیما موجب ناراحتی و بر هم خوردن نظم برنامه وی شدند.
* پس از پایان نماز نیز هواداران موسوی در خیابانهای اطراف دانشگاه به راهپیمایی پرداخته و در مقابل شعارهای مجری نماز جمعه، شعارهایی از جمله «مرگ بر چین»، «مرگ بر روسیه»، «ما همه سرباز توایم موسوی، گوش به فرمان توایم موسوی» و «هاشمی زنده باد، موسوی پاینده باد» سر میدادند.
* تعداد شرکت کنندگان نماز جمعه این هفته تهران علیرغم دعوت سایت های حامی میر حسین موسوی در داخل وخارج کشور و حتی آموزش اقامه نماز، در حد نماز جمعه های معمولی بود. بعنوان مثال جمعیت نماز جمعه در خیابان طالقانی به میدان فلسطین هم نرسید و با این میدان فاصله زیادی داشت. این در حالی است که در نماز چند هفته قبل، جمعیت تا نزدیکی خیابان استاد نجات اللهی حضور داشت.
* سانحه سقوط هواپیما توپولف که در آن 168 نفر از جان خود را از دست دادند از موضوعات مهمی بود که هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه امروز به آن اشاره نکرد.