این روزها به خاطر یه سری مسائل ......از سیاست یه کمی فاصله گرفتم یعنی اگه خدا بخواد دارم ترک میکنم این محیط آلوده رو ...
اما بگم براتون ازرسیدن به خدا چشمتون روز بد نبینه دیروز که یکی از دوستای عزیزم رو یکمی اذیت کرده بودم و داشتم به اون فکر میکردم که نکنه از دستم ناراحت شده باشه ؟؟؟؟ نکنه دلخور شده باشه ؟؟؟ نکنه زدم دل معصومش رو شکستم ؟؟؟و صد تا نکنه دیگه و دیگه طاقت نیاوردم گوشیم رو در آوردم که بهش زنگ بزنم بگم بابا دلخور نشو شوخی کردم دیدم خودش اس ام اس داده و خلاصه هیجان زده شدم که یک دفعه صدای بوق وحشتناک یک اتوبوس منو یک متر پروند ...
نخند خنده نداره!!! مرگ اینقدر بهم نزدیک بود که باهم دست دادیم کلا یه طرف از بدنم یه کم ضربه خورد و البت آسیب آنچنانی ندیدم اما یادم افتاد که مامانم صد بار گفته بود با موبایل حرف نزن فقط برای رانندگی نیست براا رد شدن از خیابان هم هست .... بگذریم می خواستم بگم مرگ خیلی به ما نزدیکه و با یک چشم بهم زدن می تونیم بریم اون دنیا پس بیایم و یه کم مهربون باشیم از همین حالا شروع کنیم و کدورتها رو از بین ببریم دوست عزیزم که دیروز اذیت شدی ازت معذرت میخوام بدون که خیلی دوست دارم و با تو بودن برام همیشه یه موهبته ....
از این به بعد بیشتر مراقب رفتار هامون باشیم
تا توانی دلی به دست آور
دل شکستن هنر نمیباشد ...