تگرگی نیست
مرگی نیست
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
زمستان است ...
زمستان است ...
ومن بسیار دلتنگم ....چند روز پیش مطلبی رو گذاشته بودم که ظاهرا بنده خدایی شاکی شد که آبروش داره میره منم مطلب رو برداشتم البته بهش حق نمی دم بگه آبرومداره میره چون مثل کبک شده خبر نداره پشت سرش چه خبره ....به هر حال عذر خواهی میکنم
مطلب ور صرف این گذاشتم که بدونید من تو این جریان هیچ کاره بودم و به این دلیل برداشتم که اگه شما شناسایی شدید پس شناختن طرف مقابلتون بسیار راحته راحت تر از اون چه فکرش رو بکنید...البته همین جا اعلام میکنم که همه ی اون برادر ها و خواهرایی رو که زحمت کشیدن و به من تهمت زدن و من رو هم وارد جریان کردند و من رو هم مقصر دونستند-که البته انکار نمی کنم منم اشتباهاتی کردم اما نیتم خیر بود-رو حلال کردم و بخشیدم و امیدم به خداست که من رو به راه راست هدایت کنه از شما هم خواهش می کنم که تقصیرات این حقیر و ببخشید و حلال کنید و به اون دنیا وا مگذارید.
به هر حال من معتقدم همه ی این اتفاق ها سوء تفاهم هست و حل شدنیه به شرطی که خودشون بخوان و دیگه دامن نزنن به این جریانات
ای بابا بی خیال بشید بچسبید به درس و زندگیتون ....
همین الان که جاتون خیلی خالیه دارم به کعبه نگاه می کنم و خاطرات شیرین تر از عسل اون روز ها رو زنده میکنم
روزهایی که خیلی هم ازشون نمیگذره دلم برا اون روزها که با تمام وجود می رفتم بغل خدا تنگ شده صورتم رو می گذاشتم رو دیوار کعبه و ....
خدایا من دلم تو روووو می خواد دلم برات تنگ شده
خدایا ببین چقدر بد شدیم کمکمون کن خدا
راستی چقدر خدا رو دوست داریم ؟؟؟
بیاید به اندازه ای که دوستش داریم به حرفاش گوش بدیم ...