ای بابا چه اصراری دارید که حتما همه چیز رو بشه ؟؟!!!کمی بخشنده باشید و قائله رو تمام کنید ...
بار ها و بارها از خودم پرسیدم چی شد چه اتفاقی افتاد که اینجوری شد دوستای به این هم دلی حالا دارن از هم فاصله میگیرن و بدون اینکه امیدی به بهبود اوضاع باشه بعد یه عده هنوز هم که هنوزه زنگ میزنن به من که
-:واییییی اله شده و بله شده تو تو جریان نیستی!!!
حالا هرچی ما هیچی نمی گیم سه تا میذاره رو حرف خودم تحویلم میده بابا کوتاه بیاید چرا توی مساله ای که اصلابه شما ربطی نداره موش میدونید اینها با هم دوستند وای به روزگارتون که سخن چین بدبخت هیزم کش است دست از سرشون بردارید بذارید کمی اوضاع آروم بشه بی خیال دنیا آخرت خودتون رو هم دارید خراب میکنید ها ....!!!!!
دارید خودتون رو وارد باتلاقی میکنید که برا خارج شدنش کرام الکاتبین باید بیاد دستتون رو بگیره هاااا!!1
برید یه کم رو خودتون کار کنید یه کم به خودسازی بپردازید ....
وای به حال ما ...
شما دوستا هم تمومش کنید این بچه بازی های قهر رو آشتی رو ....قهر که نیستید همه فکر میکنن شما شدین دشمن خونی
سلام
بسیار خوشحالم اونقدر که نمی تونم ننویسم و به کسی چیزی نگم ....
با اینکه وضعیت جسمیم اونقدر بده که با بدبختی نشستم پشت سیستم اما دلم میخواد از شادی فریاد بزنم داد بزنم
از خوشحالی برای دومین بار توی عمرم بود که اشک ریختم ....اشک شوق
خدایا تو چقدر مهربونی ....
چقدر می تونی کسی رو دوست داشته باشی ....
امروز خبر بسیار مسرت بخشی رو شنیدم یکی از دوستان نتیجه محبت و ارادتش به حضرت فاطمه زهرا و علی مرتضی رو
داره با تمام وجود حس میکنه ....
5ماه قبل که رفته بودیم پابوس پیامبر و مشرف شده بودیم شهر بانوی دوعالم فاطمه زهرا....
به یکی از همراهان ما تهمتی زدند و تا همین دیروز معلوم نبود تکلیفش چی میشه !!!!
چند روز پیش خبر بسیار خوبی رو دادن که حکمش اومده فکرش رو بکنید تا همین چند روز حتی حکمش رو هم اعلام نمی کردن
خوب حکم حکم آزادی بود و ما همه از اینکه از اسارت آزاد شده در پوستمون نمی گنجیدیم
همه فکر می کردن که مستقیم فرودگاه و ایران ....
البته جز شوهر منکه مدام حرف خودش رو میزد...جالب اینکه حرفش هم درست از آب در اومد
تا حالا شنیدی که خدا ممکنه یکی رو اونقدر دوست داشته باشه که بخوادش برا خودش؟
این از اونهاست .....خوشا به سعادتش
خدا 5 ماه نگهش داشته تا با حاجی های تمتع در آغوش بگیردش و بر غیرتش و مردونگیش آفرین بگه .....
حجی که نرفته قبوله
خوشا به سعادتش ...
در ضمن به دلیل های بسیاری از گفتن کامل ماجرا معذورم از دوستان عزیزی هم که شاید این عزیز رو میشناسن خواهش میکنم که اسمی چیزی توی فضای مجازی نگن
مبادا دوباره مشکلی براش درست شه ...
تگرگی نیست
مرگی نیست
صدایی گر شنیدی صحبت سرما و دندان است
زمستان است ...
زمستان است ...
ومن بسیار دلتنگم ....چند روز پیش مطلبی رو گذاشته بودم که ظاهرا بنده خدایی شاکی شد که آبروش داره میره منم مطلب رو برداشتم البته بهش حق نمی دم بگه آبرومداره میره چون مثل کبک شده خبر نداره پشت سرش چه خبره ....به هر حال عذر خواهی میکنم
مطلب ور صرف این گذاشتم که بدونید من تو این جریان هیچ کاره بودم و به این دلیل برداشتم که اگه شما شناسایی شدید پس شناختن طرف مقابلتون بسیار راحته راحت تر از اون چه فکرش رو بکنید...البته همین جا اعلام میکنم که همه ی اون برادر ها و خواهرایی رو که زحمت کشیدن و به من تهمت زدن و من رو هم وارد جریان کردند و من رو هم مقصر دونستند-که البته انکار نمی کنم منم اشتباهاتی کردم اما نیتم خیر بود-رو حلال کردم و بخشیدم و امیدم به خداست که من رو به راه راست هدایت کنه از شما هم خواهش می کنم که تقصیرات این حقیر و ببخشید و حلال کنید و به اون دنیا وا مگذارید.
به هر حال من معتقدم همه ی این اتفاق ها سوء تفاهم هست و حل شدنیه به شرطی که خودشون بخوان و دیگه دامن نزنن به این جریانات
ای بابا بی خیال بشید بچسبید به درس و زندگیتون ....
همین الان که جاتون خیلی خالیه دارم به کعبه نگاه می کنم و خاطرات شیرین تر از عسل اون روز ها رو زنده میکنم
روزهایی که خیلی هم ازشون نمیگذره دلم برا اون روزها که با تمام وجود می رفتم بغل خدا تنگ شده صورتم رو می گذاشتم رو دیوار کعبه و ....
خدایا من دلم تو روووو می خواد دلم برات تنگ شده
خدایا ببین چقدر بد شدیم کمکمون کن خدا
راستی چقدر خدا رو دوست داریم ؟؟؟
بیاید به اندازه ای که دوستش داریم به حرفاش گوش بدیم ...
به گزارش جهان به نقل از العالم، محمد صادق الحسینی تحلیلگر مسایل راهبردی، در مقاله ای با عنوان "کدام یک زودتر به فلسطین می رسند؟" تأکید کرد: اکنون معنای سخنان یکی از مسئولان جمهوری اسلامی ایران که گفته بود "در فضای محاصره و در شعب ابی طالب نیستیم، بلکه در فضای پیروزی خیبر و بدر قرار داریم"، برای همه آشکار می شود.
این جملات به منزله اعلام آمادگی کامل نیروهای مسلح ایران برای حرکت به سمت فلسطین، آن هم " تمامی فلسطین، از نهر تا بحر" است و ایران درصورتی که به این نتیجه برسد که تصمیم نهایی درباره حمله به این کشور از هر نقطه و از سوی هرطرفی اتخاذ شده است، به حمله پیشگیرانه اقدام می کند.
سخن گفتن ایران از احتمال حمله پیشگیرانه به دشمن خود آمریکا و رژیم صهیونیستی، باعث شده است که این کشور اکنون به نقطه تحول مهمی در تغییر قوانین درگیری و معادلات پس از بستن تنگه هرمز تبدیل شود.
اکنون می توان به آسانی نتیجه گیری کرد که رقابتی دراین زمینه وجود دارد که "چه کسی ابتکار عمل را به دست خواهد گرفت"؛ و با توجه به سابق? استقامت و پشتکار خستگی ناپذیر در ایران، می توان گفت که تهران، به اوباما یا هر کسی که به جای وی سکان کشتی در آستان? خطر غرق آمریکا را دراختیار گیرد، اجازه نخواهد داد که هیچ یک از نیروهای دریایی یا زمینی آمریکا را برای نجات نیروهای رژیم اسرائیل به سواحل فلسطین اشغالی برسانند، بی آن که با نیروهای "سپاه قدس" روبرو شوند، چرا که نیروهای ایران پیش از آن در قالب "ارتش مستضعفین" راهی سرزمین مقدس خواهند شد و این منطقه با کمک رزمندگان فلسطین و لبنان آزاد خواهد شد، درحالی که ژنرال های آمریکایی و دیگر نیروهای باقیمانده از افسران ارتش آمریکا، آبرویی برایشان نمانده است و موقعیت آنان متزلزل تر از "خان? عنکبوت" اسرائیل است.
آری، این مسابقه ای است میان سیدی از فرزندان پیامبر(ص)؛ با کسی که از نژاد کابوها و انگلوساکسون هاست؛ به تعبیر دیگر، مسابقه ای است میان یاران "سید" خامنه ای و تفنگداران "مِستر" اوباما، تا ببینیم که کدام یک زودتر به فلسطین می رسند؟
این ادام? داستانی واقعی از حوادثی است که در خاک افغانستان رخ داد. امریکایی ها برای اعزام نیروهای خود به انجا تلاش می کردند و گمان داشتند که می توانند زمام تصمیم گیری های راهبردی در این کشور را از آن خود کنند..
این همان داستان توهم امریکایی هاست که بعدها به یک ناامیدی در عراق تبدیل شد، قبل از رسیدن به هر یک از مناطق عراق، حضور پررنگ ایران آنها را غافلگیر می کرد و همواره پترایوس را به ترس و وحشت می انداخت، تا این که ناچار شد اذعان کند که باید عراق را به عراقی ها واگذار کند و برود.
نویسند? القدس العربی ادامه داد: اینک در مقابل اوباما و یا رومنی، راهی باقی نمانده است جز این که یا تصمیمی احمقانه برای رفتن به فلسطین اشغالی اتخاذ کنند، و در آنجا نیز هواداران و نیروهای "سید" خامنه ای را ببینند که از آنها سبقت گرفتند؛ یا این که جام زهر را بنوشند و خود را برای "بوسیدن" دستی آماده کنند که از خم کردن آن نیز عاجز ماندند، چه رسد به شکستن آن. و سپس به سازشی تن دهند که با حضور شاهدان جهانی و بازماندگان طرف های پیروز جنگ جهانی دوم، از اروپایی ها و روس ها و چینی ها برگزار می شود؛ و سرانجام نهاد موسوم به "شورای امنیت سازمان ملل" را کنار بگذارند و نشستن پای میز مذاکره کنندگان جدید را بپذیرند؛ مذاکره کنندگانی که با معیارهایی جدید و متفاوت، جغرافیای سیاسی جدیدی در جهان پدید می آورند، جهانی که جز نام ِ برحقّ "فلسطین"، نام دیگری برای سرزمین مقدس تاریخی نمی شناسد.
و این، نه یک شعار یا شعر یا آرزوی شاعری چون مظفر نواب یا محمود درویش؛ بلکه بخشی از "نقش? راه" ژنرال هایی مصمم و شجاع از جنس سپاه پاسداران انقلاب ایران و مردان خدا در لبنان و ملتی قدرتمند در فلسطین است.
منبع جهان نیوز