میرزا علی محمد شیرازی، بنیان گذار فرقه ی بابیه در روز اول ماه محرم سال 1235 هجری قمری مطابق با سوم (یا بیستم) اکتبر 1804 میلادی (در عصر سلطنت فتح علی شاه قاجار) در شیراز متولد شد.
پدرش محمدرضا شیرازی بود که به خاطر شغل بزازی، او را محمدرضا بزاز می گفتند و در ایام کودکی علی محمد از دنیا رفت، از آن پس علی محمد تحت کفالت و سرپرستی مادرش فاطمه بگم و دایی خود به نام سید علی درآمد.
علی محمد در کودکی توسط دایی خود به مکتب "شیخ محمد عابد" که در محله ی قهوه ی اولیاء (بیت العباس) فعلی شیراز واقع بود، فرستاده شد. او سالیانی در نزد شیخ محمد عابد درس خواند و قدر مسلم، نوشتن و خواندن و قسمتی از ادبیات فارسی و عربی را در این مکتب آموخت و عقاید شیخیه توسط شیخ محمد به او منتقل شد.
بنا به مدارک معتبر در کتب بهائیت نه تنها درس خواندن و مکتب رفتن میرزا علی محمد باب مسلم است، بلکه از قراین و لابلای مدارک می توان استفاده کرد که علی محمد حدود یازده سال نزد شیخ محمد عابد، درس خوانده است، زیرا او در ابتدای هفت سالگی به مکتب رفت و در پایان هفده سالگی ترک تحصیل نمود، و به کسب و کار مشغول شد و ادعای امی بودن وی که توسط طرفدارانش مطرح می گردد باطل و غیر واقعی است .
نخستین ادعای میرزا علی محمد
سال 1259 هجری قمری بود که سید کاظم رشتی (سر سلسله ی شیخیه پس از شیخ احمد احسایی) از دنیا رفت، ولی برای خود جانشین معین نکرد. آنها مذهب را دارای چهار رکن می دانستند: توحید، نبوت، امامت و "رکن رابع"، منظورشان از «رکن رابع» شیعه ی خالص و خاص بود و معتقد بودند که رکن رابع رابط میان امام غائب و مردم در دوران غیبت کبرای امام دوازدهم شیعیان است.
شاگردان و طرفداران سید کاظم رشتی برای یافتن «رکن رابع» که جانشین سید کاظم شود در صدد جستجو برآمدند، پس از چندی عده ای حاج کریم خان کرمانی را انتخاب کردند که بعدها از رقبا و دشمنان سرسخت علی محمد باب به شمار آمد، بعضی دیگران را انتخاب کردند و گروهی متحیر بودند، تا اینکه میرزا علی محمد در شب جمعه 5 جمادی الاولی سال 1260 هجری قمری در سن 25 سالگی در زمان سلطنت محمدشاه قاجار (پدر ناصرالدین شاه) ادعای بابیت کرد، و گفت : من باب و نایب خاص امام زمان (ع) و از ناحیه ی آن حضرت مأمور هستم، وی در آن موقع غیر از ادعای بابیت هیچ ادعای دیگری نکرد. چنان که وی در کتاب "احسن القصص" خود که در همان وقت تألیف نموده بود در تفسیر سورة الملک که اولین سوره ی آن کتاب است می گوید:
«الله قد قدران یخرج ذلک الکتاب فی تفسیر احسن القصص من عند محمد بن حسن بن علی بن حسن بن علی بن ابیطالب، علی عبده لتکون حجه الله من عند الذکر علی العالمین بلیغاً »
ترجمه : خداوند تقدیر کرد که این کتاب در تفسیر احسن القصص از ناحیه ی محمد (امام زمان) فرزند حسن فرزند علی فرزند محمد فرزند علی فرزند موسی فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علی فرزند حسین فرزند علی بن ابیطالب بیرون آمده، به دست بنده اش (علی محمد) برسد تا حجت خدا از طرف «ذکر» به جهانیان باشد.
قابل توجه این که بیشتر ساده لوحانی که به میرزا علی محمد گرویدند او را تنها به عنوان باب و نایب و وکیل خاص امام زمان پذیرفتند در جالیکه خبر نداشتند که میرزا علی محمد داعیه های دیگری را نیز در سر دارد.حتی ملا حسین بشرویه ای همشاگردی میرزا علی محمد در کربلا و اولین کسی که به او ایمان آورد و عده ای از بابیان اولیه مانند ملا جلیل رومی، ملا یوسف اردبیلی، ملا محمود خوئی، میرزا علی قزوینی و شیخ علی پسر ملا عبد الخالق یزدی، که در واقعه ی طبرسی (در قلعه شیخ طبرسی) توسط قوای دولتی کشته شدند به میرزا علی محمد نه به عنوان قائمیت و رسالت، بلکه به عنوان بابیت امام زمان (ع) ایمان آوردند، و ملا عبد الخالق یزدی که به وسیله ی ملا حسین، به علی محمد ایمان آورده بود، و فرزندش در واقعه ی طبرس کشته شد وقتی که نامه ای از ناحیه ی میرزا علی محمد در سال 1265 به او رسید که در آن نامه ادعای قائمیت کرده بود، بر سر خود کوفت و گفت پسرم به ناحق و باطل کشته شد.
بسم الله الرحمن الرحیم
بَقیَه الله خَیرٌ لَکُم أن کُنتُم مؤمِنینَ (سوره هود آیه 86)
بقیه الله برای شما بهتر است اگر مومن باشید .
مَن ماتَ وَ لَم یَعرِف إمامَ زَمانِه ماتَ میتَهً جاهِلیَهً.
هرکس که بمیرد و امام زمانش را نشناخته باشد مانند مردم زمان جاهلیت (در اوج گمراهی و سرگردانی) مرده است. (رسول اکرم(ص))
ما مسلمانان در انتظار شخص بزرگواری به نام حضرت محمدبن الحسن العسکری (عج) ملقب به مهدی موعود هستیم که با توجه به بشارت های تمام ادیان «به ویژه اسلام که این مسئله را به طور صریح و دقیق اشاره نموده» سرانجام به دست توانای وی بساط ظلم و تبهکاری از روی زمین برچیده می شود و حکومت حقه ی الهیه، صلح جهانی را میگستراند.
وی که امام دوازدهم شیعه و فرزند برومند امام حسن عسکری(ع) می باشد، بنا به نقل تواریخ معتبر اسلامی در نیمه ی شعبان 255 هجری از مادری ارجمند به نام نرجس (نرگس) در شهر سامرا دیده به جهان گشودند و به علت نامساعد بودن شرایط و به خصوص خفقان خلافت عباسی، دور از انظار و مخفیانه نگهداری میشدند، تا اینکه از سال 260 هجری که پدر گرامیش امام حسن عسکری (ع) رحلت فرمودند بنا به مصالحی که خداوند مقرر فرموده بود غیبت صغرای ایشان آغاز گردید.
حضرت مهدی(عج) در طول 69 سال غیبت خود از طریق نواب خاص که به ترتیب عبارت بودند از عثمان بن سعید ـ محمدبن عثمان ـ حسین بن روح و علی بن محمد سیمری به هدایت شیعیان پرداخت، تا اینکه طی دست خطی که به آخرین نائب خود علی بن محمد سیمری مرقوم فرمود، و در کتب اسلامی از جمله احتجاج شیخ طبرسی جلد 2 صفحه 478 و غیبت شیخ طوسی صفحه 395ذکر شده، نیابت خاصه را از آن پس پایان یافته شناخته و تاریخ ظهورشان را مؤکول به خواست خداوند نموده اند. از آن هنگام دوران "غیبت کبری" فرا رسید و در توقیع دیگری وظیفه ی مردم را در آن ایام نسبت به اصول دین، ار طریق پیروی از روش تحقیق و استدلال، و در فروغ دین، از مسیر اجتهاد و با تقلید از فقهای اعلم و اتقی در هر زمان مقرر فرموده اند.