سلام
هفته ی قبل این موقع روی ساحل اروند بوسه آب بر خاک رو نظار گر بودم و حالا ...
چقدر دلم برای شهدا تنگ شدا
شهدا به خدا شرمنده ایم ...
یکی از بچه ها حالش بد شد شب دوم بود بردیمش بیمارستان ....اهواز یکی از پرستار ها گفت از کجا میاین؟
گفتم: شیراز
گفت: نه، کدوم شهر
گفتم: شیراز
-:منظورم کدوم منطقه است
-: گفتم هویزه بودیم . با یه حالت خاصی گفت خوب میرفتین بیمارستان سوسنگرد اونجا که نزدیک تر بود .تعجب کردم گفتم برا شما چه فرقی میکنه مریض از کجا اومده باشه ؟ تازه خیلی ها از خداشونه به زائر های شهدا خدمت کنن با خنده گفتم با این حال ببخشید که مزاحمتون شدیم حلال کنید. گفت آخه این راهیان نور کی میخواد تمام شه .داشتم خفه میشدم فقط غیظ خودم رو خوردم گفتم خدا کنه هیچ وقت تموم نشه خواستم بحث رو عوض کنم گفتم شما کدوم منطقه رو بیشتر دوست دارین ؟یه دفعه یه جوری شد گفت ما با این عرب ها کاری نداریم اونها اصلا نمی دونن شهر ما کجاست ما هم کاری به اینها نداریم .فهمیدم که طرف اصلا تا حالا هیچ منطقه ای رو از نزدیک ندیده گفتم شهید علم الهدی که عرب نبوده خیلی دیگه از شهدا که تو این مناطق هستن هم مثل ایشون خلاصه دل رو به دریا زدم رک گفتم تا حالا کجا ها رفتین هویزه رفتین؟ برگشت گفت نه ولی شیرا ز اومدم خندیدم گفتم چند سالته ؟ همه ی عمرت فنا....
برو ببین این همه مردم از شمال تا جنوب پا میشن میان اینجا اینجا چی دیدن که هر سال زیاد تر میشن؟ببین اینجا چی داره؟
من از شیراز فقط عاشق گلزار شهداشم...