در راستای دوری جستن از سیاست و نزدیکی به پاکی و صداقت و عشق
برای عزیز ترین دوستم
کم کم
تو در من آن تب گرمی که آبم میکند کم کم
نگاهت نیز چون مستی خرابم میکند کم کم
تو در من آه و افسوسی ،تب شب سوز فانوسی
و می ترسم ز کابوسی که خوابم میکند کم کم
من و این غده ی چرکین ،طبیبم بر سر بالین
کمی مضطر کمی غمگین ،جوابم میکند کم کم
ببار ای پاکی شبنم به برگ و بار من نم نم
که این گرمای طاقت سوز آبم میکند کم کم
کویرم حسرت آبم نمک را بر نمیتابم
عطش اینجا گرفتار سرابم میکند کم کم
کسی زخم مرا مرهم نمی خواهد که بگذارد
و این آتش که می بارد کبابم میکند کم کم
منم چون کهنه دیواری به جا از قلعه های سنگ
که باد و آفتاب اینجا خرابم میکند کم کم
تو شیرینی ومن فرهاد ،هر دو میرویم از یاد
و میبینی که دست مرگ ،خوابم میکند کم کم
دکترکافی
ارزش ها :
زیر همه چییز خالی شده است
حتی ابروی
مردان
دکتر کافی