هي چي هي ما هيچي نميگيم پررو تر ميشن!!!
اون يکي ميگه شما مشکل داريد!!!!
يکي ديگه شون نطق ميفرماين که خودزني کردين!!!
ديگري تماس تلفني ميگيره که آي و واي وواويلا که چرا متن زدين آخه يه سوال دارم آدرس اين وبلاگهاي معدود رو کي جز اونهايي که از ماجراها خبر دارن داره؟؟
ها؟؟؟
والا بخدا من وبلاگ دوستم رو ماهي يکبار هم بهش سر نميزدم...
در عجب م که چقد مشهور شدن!!!!!!!
آخه يکي نيس به اين بدبختهاي وحشت زده بگه عامو از چي ميترسين؟؟؟؟؟
مسوليت رو که چارچنگولي بهش چسبيدين و بهش رسيدين!!!!
از شهدا هم که خجالت نکشيدين!!!
والا خادم زوري ديگه نديده بودم!!!!!!!!
حالا ديگه از چي وحشت دارين؟؟؟؟؟؟؟
يعني حضور ما اينقد بهتون فشار اورده!!!!!
اخه ما چرا بايد اين کارها رو بکنيم؟؟؟؟؟؟
کسي ميترسه که گاف داده ...
اون موقه ش که لال شده بودن ..
الان هم که اين و اون رو واسطه ميکنن...
ببخشيد که بي مقدمه بود.......
طرف حساب من همونهايي هستن که دزدکي ميان وبلاگتون رو ميخونن!!!!!!!
بقول آسمان ريسمان اگه از..........
خودتون ميدونيد!!!
همون داغ و پيشوني و دانشگاه و......
سايه عالي مستدام....